برج خاموشان
هدف اصلی این مقاله توضیحلتی درباره برج خاموشان است.در این مقاله قصد داریم شما را با تمامی جاهای دیدنی یزد آشنا کنیم پس تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
شهر یزد جزو ۱۸ کلان شهر ایران محسوب میشود.که در مجاورت کویر مرکزی ایران قرار دارد.این شهر را به القابی مانند شهر بادگیرها ، عروس کویر ، دارالعلم و شهر دوچرخه ها میشناسند. و به عنوان دومین شهر تاریخی و فرهنگی در ایران محسوب می شود.
یزد کلمه ایست باستانی که به مفاهیم نیایش ، ایزد و پرستش نزدیک است ، این شهر قدمتی سه هزار ساله دارد و سرشار از آثاریست که در گوشه و کنار آن پراکنده اند که تا لحظاتی دیگر با تمامی این آثار زیبا آشنا خواهید شد.
این شهر تابستان های خشک و زمستان های سرد و مرطوب دارد که از ابتدای اسفند تا اوایل اردیبهشت زمان بسیار مناسبی برای سفر به این شهر بسیار دیدنی است . یزد اولین شهر ایران است که در یونسکو به ثبت رسیده به این خاطر که بافت سنتی آن دست نخورده باقی مانده است.
این شهر اولین شهر خشتی دنیا است که طولانی ترین قنات دنیا را در خود جای داده است. اگر اولین بار است که قصد دیدن و گردش در یزد را دارید بهتر است تمامی جاهای دیدنی این شهر تاریخی را بشناسید.
معرفی برج خاموشان
یکی از این اثار تاریخی که برج خاموشان نام دارد ، در ۱۵ کیلومتری جنوب شرقی یزد و در حوالی منطقه صفائیه بر روی کوه دخمه قرار دارد.این مکان بانام های دخمه زرتشتیان و برج سکوت نیز شناخته میشود ، این برج صدها سال پیش برای تدفین مردگان توسط زرتشتیان ساخته شد که در سال ۱۳۸۴ هجری شمسی در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد.
نیاکان ما طبیعت را از چهار عنصر آب ، آتش ، خاک و هوا می دانستند آنها بعد از مرگ جسد را به یکی از این چهار عنصر باز می گرداندند آنهایی که در کنار دریا ها زندگی می کردند مردگان خود را به آب می انداختند ، جنگل نشینان نیز درگذشتگان خود را در آتش می سوزاندند ، ساکنان دشت ها جسد ها را به خاک می سپردند و آن ها که در کوهستان های سرد و برف گیر زندگی می کردند پیکر مردگان را به بالای کوه ها می بردند و در دخمه ها می گذاشتند.
در دوران باستان محلی به نام دخمه وجود نداشته و اجساد را در مکانی دور دست قرار می دادند تا از بین برود ، دخمه مربوط به زمانی است که اقوام آریایی مردگان را میسوزاندند و آن مکان را اینگونه نام گذاری می کردند.
زرتشتیان یزد
با به وجود آمدن دین زرتشت سوزاندن جسد از بین رفت و مکان دخمه برای قرار دادن متوفی و یا محل دفن مردگان به کار رفت .
زرتشتیان به این مکان دادگاه الهی که به پایان زندگی و محاسبه کردار اشاره دارد نیز میگفتند ، این مکان بر روی بلندی و ارتفاع است تا جسدها خوراک حیوانات و پرندگان شوند ، این محل برای خاکسپاری نبود بلکه مکانی برای متلاشی شدن آنها به شمار می رفت .
دخمه محیطی حدود ۱۰۰ متر در بالای کوه بلندی است که از آبادی های اطراف فاصله دارد و شامل بخش های مختلفی مانند جاده دخمه ، در سنگی یا آهنی دادگاه ، کتیبهی دخمه ، حلقه مردگان مرد ، حلقه مردگان زن ، حلقه مردگان کودک و استودان یا سراده است.
جاده دخمه
از آنجا که دخمه فاصله زیادی از آبادی ها داشت برای دسترسی به آن از جاده استفاده می کردند و مردم جنازه را برای تحویل می آوردند ، امروزه این جاده پله سازی شده است تا بازدیدکنندگان به راحتی به دخمه برسند.
در سنگی یا آهنی دخمه
هر جا که لاشه و جنازه ای باشد حیوانات وحشی نیز وجود دارند این خطر همیشه برای اجساد درون دخمه وجود داشت و تنها راه برای حفط آن ها استفاده از در سنگی و یا آهنی بود.
کتیبه دخمه
کتیبه در بالای در دخمه قرار گرفته بود که اطلاعات مربوط به آن را نمایش می داد ، کتیبه در اکثر بناهای تاریخی وجود دارد زیرا امری معمول برای گذشتگان بوده است.
داخل دخمه
فضای گردی است که پوشیده از تخته سنگ های بزرگ است این قسمت از سه نوار دایره ای فرضی تشکیل شده که شامل :
فضای مردانه (حلقه مردگان مرد) بزرگتر از سایر حلقه هاست و متصل به دیواره دخمه است.
قسمت زنانه (حلقه بردگان زن) که بعد از قسمت مردها قرار گرفته است.
بخش کودکان (حلقه مردگان کودک) که نزدیک ترین قسمت به مرکز دخمه است.
استودان
سطح داخلی دخمه از دیوار به مرکز شیب دارد که در مرکز آن چاه عمیقی قرار دارد. در اخر این چاه سنگ متحرکی به نام ارویس قرار دارد.این چاه به چهار چاه دیگر که در نزدیکی آن قرار دارند متصل است. مفهوم استودان ، استخوان دان یا جای استخوان است چرا که باقیمانده اجساد به درون چاه ریخته میشد تا با خاک یکسان شود.
سازه های اطراف دخمه
در 200 متری و ضلع شمالی برج چندین عمارت خشتی و گلی دیده می شود که قدمت آن ها به دوره ی صفویه می رسد.
یکی از آن ها به مسئول دخمه تعلق داشته که به سالار معروف بوده است. سالار به کسی گفته می شد که وظیفه اش انجام امور مردگان بود.آن هارا غسل میداد ، به بالای برج میبرد و به پرندگان میسپرد.سازه دیگری به آتش سوز ها تعلق داشت که معمولا دو نفر بودند.زمانی که جسد را به داخل دخمه می بردند کار این دو نفر شروع می شد. شب هنگام و به مدت سه شب در اتاقی مخصوص تا طلوع خورشید آتش روشن می کردند. زیرا آنها معتقد بودند که روح سرگردان متوفی از تاریکی و تنهایی می هراسد.